محل تبلیغات شما



سلام من ۱۹ و شوهرم ۲۵سالشه یه پسر ۷ماهه هم دارم راستش خیلی به کمکتون احتیاج دارم من شوهرم تو دلش میخواد خودمو دخترش معرفی کنم بهش بگم بابا یا اینکه براش مثل ی بشم عین همینو گفته یا اینکه من بهش بگم پسرم و حرفایی از این قبیل یا میگه دوست داری با کی رابطه داشته باشی راستش اوایل چندباری میگفتم فکر میکردم از سرش میفته ولی نیبینم کلا تو ذهنش هس و اینکه با زنداییش تو مجردی رابطه داشته میگه درحد پیام بوده ولی میدونم الکی میگه چه بسا م کرده یا یه
سلام من خانمی هستم ۳۴ساله از همان دوران نامزدی همسرم شروع کرد از تعریف دوست دخترهای دوران مجردیش و من هم اعتماد به نفس کمتری داشتم همسرم ۴ سال از من بزرگتره اون پسر شهری و من دختر روستایی بعد از مراسم عروسی به مشکل بر خوردیم اخلاقمون جور نبود ومن ۳ بار خونه رو ترک کردم و دختر فراری شدم رابطه با نامحرم هم زیاد داشتم الان ۲۰ سال از زندگی مشترکمون میگزره و ۲ تا بچه داریم وهنوز مشکل داریم و از طرفی من نمیتونم به همسرم عشق بورزم ازش نفرت دارم از طرفی اگه جدا
سلام من ٢٢ و همسرم ٣٠ سالشه و يه بچه ٥ ماهه داريم.٣ سال تو عقد بودم و ٢ سال عروسي كرديم. همسرم از همون اول با كنار من خوابيدن مشكل داشت ميگفت خلقش تنگ ميشه اول پتوشو جدا كرد بعد تشكشو. از اول خانه داريمم به بهانه هاي مختلف(مثل اتاق سرده، تخت كوچيكه…) جاي خوابشو كلا جدا كرد. الانم ازش ميپرسم چرا جدا ميخوابي ميگه راحتي و ازادي. نميدونم اصلا چرا ازدواج كرده. همه راه ها رو هم امتحان كردم محبت كردن و نرم صحبت كردن و همه چي ولي جواب نداد.
سلام، خسته نباشید، من یه سوالی دارم که چند وقته ذهنمو درگیر کرده خوشحال میشم اگه جواب بدید. من ۳۲ و همسرم ۳۴ ساله دارای ۲ فرزند ۵ساله و ۶ ماهه هستیم، ۱۰ ساله ازدواج کردیم، من توی زندگی مشکلات زیاد داشتم که با توکل به خدا پشت سر گذاشتم اما الان چند وقته تو حرفها و رفتار همسرم متوجه شدم انگار به خدا و پیامبر و قرآن اعتقادی نداره و من خودم معتقدم، نماز نمیخونه و روزه نمیگیره، اما با خودم میگم مسلمون هست و تا الان جدی نگرفتم، یه بار ازش پرسیدم که واقعاً اعتقاد
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و مشاوران عریزتون بنده ۳۱ و همسرم ۳۹ سالشه۱۴ سال ازدواج کردیم و یک پسر ۹ ساله دارم مشکل من اعتیاد شوهرمه حدود ۲ سال پیش به یک مرکز ترک بردیمش و ترک کرد ولی بعد از چند ماه دوباره شروع کرده ولی فکر میکنه که من نمیدونم و یه بار اوایل ترکش ازش پرسیدم که دوباره مصرف میکنی گفت نه حالا با وجود اینکه من مطمئنم مصرف میکنه و خودش نمیخواد بفهمیم باهاش صحبت کنم و بهش بگم میدونم یا نه؟ چون روزا همش خوابه و شبا ۳یا۴ ساعت میره سر کار
سلام من ۳۲همسرم ۳۵هستن دوتا فرزند دارم ۶ماه همسرم زن دوم گرفته و من از همه مخفی کردم تا ابروریزی نشه آیا کار درست کردم و سوال بعدی همسرم خیلی مایل هستن با اون خانم باهم ارتباط داشته باشیم آیا اگه با هم ارتباط داشته باشیم خوبه یا نه و این که اون زن مطلقه بوده و از همسرم ۶سال بزرگتره و روی شوهرم تسلط داره می‌دونم اگه باهاش سر لج بیفتم منو حذف کنه از زندگی چه کنم تو رو خدا راهنمایی کنید. مشاوره مهارت های زندگی /وبسایت مشاوره۲۴ برای مشاهده پاسخ مشاوره روی
سلام وقت بخير ٤ماهه زندگي متاهلي خود رو شروع كردم تا يه ماه شروع رو تخت كنارم خوابيد بعدش بهونه آورد كه رو تخت نميتونه بخوابه اومد زمين خوابيد منم شرايط رو ديدم اومدم تا ٢ماه پيشش خوابيدم بعد از مدتي كلا داره تنها ميخوابه در صورتيكه منم رو زمين ميخوابم باز از من فاصله ميگيره جدا ميخوابه فقط زمانيكه سكس داريم مياد و مجدد ميره جدا ميخوابه اين موضوع خيلي منو داره اذيت ميكنه نميدونم چه جوري ميتونم متقاعدش كنم كه بياد كنار هم بخوابيم بهونه هاي مختلف مياره يا
سلام وقت بخیر. دختری ۳۵ ساله مجرد فوق لیسانس شاغل با وضعیت مالی تقریبا خوب. مدت ۲ است با پسری آشنا شدم که حالا ۴۶ ساله ست و شخصیت هنری و قابل احترام و کارمند اداره ی دولتیه. از نظر مالی ضعیف تر از خانواده ما هست ارتباط ما از اول خیلی خوب و حالا هم خوب هست یعنی تفاهم اخلاقی داریم ایشون در کودکی پدر و در نوجوانی مادر شون رو از دست دادند و بنده هم در کودکی پدر م فوت شد. از اول بهشون گفتم اگه آشنایی برای ازدواج هست ادامه بدیم و ایشون هم تاکید داشت که قصدم
سلام. من ۲۵ و همسرم ۳۱ ساله و یک فرزند داریم داریم. چندشب قبل دیدم همسرم ۲نیمه شب در تاریکی در تلگرام چت میکنند که من متوجه شدم و گفتن همکار هست و معترض شدم که چرا این موقع شب! و پیام هارو هم پاک کردن. ازون روز واسه تلگرام پسورد گذاشتن ولی من امروز بازش کردم و دیدم که در یک کانال ازدواج موقت عضو شدن و درخواست دادن. حالم خوب نیست. ما قبلا مشکل زیاد داشتیم ولی چندماهه خیلی بهتر شده هم از طرف من و هم ایشون.
سلام وقت بخير ٤ماهه زندگي متاهلي خود رو شروع كردم تا يه ماه شروع رو تخت كنارم خوابيد بعدش بهونه آورد كه رو تخت نميتونه بخوابه اومد زمين خوابيد منم شرايط رو ديدم اومدم تا ٢ماه پيشش خوابيدم بعد از مدتي كلا داره تنها ميخوابه در صورتيكه منم رو زمين ميخوابم باز از من فاصله ميگيره جدا ميخوابه فقط زمانيكه سكس داريم مياد و مجدد ميره جدا ميخوابه اين موضوع خيلي منو داره اذيت ميكنه نميدونم چه جوري ميتونم متقاعدش كنم كه بياد كنار هم بخوابيم بهونه هاي مختلف مياره يا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مثنوی معنوی Information